اریک فروم نیز مانند آلفرد آدلر و کارن هورناي معتقد بود که ما به صورت بی چون و چرا آن طوري که فروید در نظر داشت به وسیله ي نیروهاي زیستی غریزي شکل نمی گیریم.
فروم در عوض پیشنهاد نمود که شخصیت تحت تأثیر نیروهاي اجتماعی و فرهنگی که در داخل یک فرهنگ بر فرد اثر می گذارند و همینطور نیروهاي عمومی که در طول تاریخ بر انسان اثر گذاشته اند قرار دارد
تأکید فروم بر عوامل اجتماعی تعیین کننده ي شخصیت، از آدلر و هورناي گسترده تر است.
اریک فروم معتقد بود که ما می توانیم ریشه هاي تنهایی، انزوا و بی معنایی انسان را در رویدادهاي تاریخی بیابیم.
فروم باور داشت، تعارض هاي شخصی که دچار آن ها هستیم، از انواع جامعه هایی ناشی می شوند که خود ما آن ها را ساخته ایم. با این حال، محکوم به رنج بردن نیستیم. فروم درباره ي توانایی ما در ایجاد منش مان و حل کردن مشکلاتمان، خوشبین بود، مشکلاتی که ما به عنوان یک جامعه به وجود آورده ایم. ما به صورت انفعالی تسلیم نیروهاي اجتماعی به عنوان عوامل تعیین کننده ي شخصیت یا جامعه نمی شویم.